حال دیروزم از اون حالایی بود که هیچ کاری نمیشه واسش کرد...
اخلاقم سگی بود دیروز
با بچه ها رفتیم شام، به همه یه گیری دادم! 
بعد هم اومدم خونه یه خط ایمیل نوشتم واسه میم که حالم بده و بعد یه ساعت تو تخت عر زدم! بعد هم خودم و آروم کردم و خوابیدم! 
یه مدت یه بار این حال بهم دست میده؛ روزای اول هر روز، بعد دو سه روز یه بار حالا هم هفت هشت ده روز یه بار!
این روزا هم میگذره ...

No comments:

Post a Comment